این مطالب امروز نظرم رو جلب کرد و تصمیم گرفتم با ذکر منبع اینجا به اشتراک بگذارم
----------------------------------------
استارتاپ چیست؟
استیو بلنک:
استارتاپ سازمانی است موقتی که در جستجوی مدل کسب و کاری گسترشپذیر، تکرارپذیر [و سود ده] است.
دیو مک کلور:
استارتاپ شرکتی است که درباره این سه سردرگم است:
۱- محصولش چیست، ۲- مشتریان آن که هستند. ۳- چگونه پول در بیاورد.
همین که به هر سه چیز پی برد، از استارتاپ بودن دست میکشد و به کسب وکاری واقعی تبدیل میشود.
در بیشتر مواقع، این اتفاق نمیافتد.
پاول گراهام:
استارتاپ شرکتی ست که ساخته شده تا به سرعت رشد کند. نفس تازه تاسیس بودن هیچ شرکتی را استارتاپ نمیکند.
برای استارتاپ بودن الزامی برای کار در زمینه فناوری، یا جذب سرمایهخطر پذیر، یا خریده شدن وجود ندارد.
تنها چیز اساسی رشد است. هرچیز دیگری که به استارتاپها نسبت میدهیم از رشد میآید.
اریک ریس:
استارتاپ نهادی است انسانی که ساخته شده برای خلق محصول یا خدمتی نو در شرایط عدم قطعیت بسیار.
تفاوت بین استارتاپ و کسب و کار کوچک
در استارتاپ شما این کارها را میکنید:
- محصولی نو می سازید
- مسالهای جدید را حل میکنید یا نیازی نو را برطرف میکنید
- به بازاری نو با مشتریان جدید وارد میشوید (واقعا نمیدانید که آیا نیازی وجود دارد یا خیر )
- پایهگذاران چشمانداز گسترش یافتن و تبدیل شدن به شرکتی در کلاس جهانی را دارند
- بسیار پرخطر، و در عین حال دارای بازگشت بسیار
- میخواهید دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنید
- استعدادهای هوشمند و درخشان را جذب میکنید (در بلند مدت بیش از ۱۰۰۰ نفر را استخدام خواهید کرد)
- درآمدتان به بیش از ۱ میلیارد تومان در سال خواهد رسید
در کسب و کار کوچک اینها را دارید:
- محصول/ خدمت مشخص
- مشتریان مشخص با بازار مشخص
- ریسک پایین
- میخواهید کسب و کار را کوچک یا درون خانواده نگه دارید
- پتانسیل رشد پایینی دارید
- چشم انداز پایهگذاران بدست آوردن آن اندازه از پول است که خانواده را بگردانند
- جذب نیروهای ارزان (خلق کردن تا ۱۰۰ شغل)

استارتاپهای خریدنی: پدیده جدیدی هستند. با هزینههای بسیار پایین ساخت برنامههای وبی یا موبایلی، استارتاپها میتوانند هزینههای خود را با پول پایهگذاران، کارتهای اعتباری یا جمع آوری اندکی سرمایه خطر پذیر بپردازند، معمولا این عدد زیر ۱ میلیون دلار است. این استارتاپها (و سرمایه گذارانشان) خوشحال میشوند که بین ۵ تا ۵۰ میلیون دلار خریده شوند، این خرید معمولا توسط شرکتهای بزرگتری صورت میگیرد که همانقدر که به دنبال خود کسب و کار هستند دنبال نیروهای مستعد آن هم هستند.
کارآفرینی در شرکتهای بزرگ: شرکتهای بزرگ چرخه عمر محدودی دارند. بیشترشان با معرفی محصولات جدیدی که نمونههای دیگری از محصولات اصلی شان است رشد میکنند. (رویکردی که به نوآوری پیوسته معروف است). آنها همچنین ممکن است به نوآوری توفنده (بنیادین) روی بیاورند که تلاش میکنند محصولات جدیدی را به بازارهای جدید با مشتریان جدید معرفی کنند. جالب است که اندازه و فرهنگ شرکتهای بزرگ اجرای نوآوری توفنده را بسیار سخت میکند؛ این در واقع تلاشی برای راهاندازی یک استارتاپ گسترش پذیر درون شرکتی بزرگ است.
کارآفرینان اجتماعی: سازمانهای غیرانتفاعی نوآورانه را برای تغییر جهان میسازند. این سازمانهای کارآفرین به جای سود، دنبال راهکار هستند و در هر قاره و کشوری در دامنههای وسیعی از جمله آب، کشاورزی، سلامت، خرده وام و … فعالیتمیکنند.
منبع :http://www.businessofsoftware.ir
----------------------------------------
استارتاپ چیست؟
استیو بلنک:
استارتاپ سازمانی است موقتی که در جستجوی مدل کسب و کاری گسترشپذیر، تکرارپذیر [و سود ده] است.
دیو مک کلور:
استارتاپ شرکتی است که درباره این سه سردرگم است:
۱- محصولش چیست، ۲- مشتریان آن که هستند. ۳- چگونه پول در بیاورد.
همین که به هر سه چیز پی برد، از استارتاپ بودن دست میکشد و به کسب وکاری واقعی تبدیل میشود.
در بیشتر مواقع، این اتفاق نمیافتد.
پاول گراهام:
استارتاپ شرکتی ست که ساخته شده تا به سرعت رشد کند. نفس تازه تاسیس بودن هیچ شرکتی را استارتاپ نمیکند.
برای استارتاپ بودن الزامی برای کار در زمینه فناوری، یا جذب سرمایهخطر پذیر، یا خریده شدن وجود ندارد.
تنها چیز اساسی رشد است. هرچیز دیگری که به استارتاپها نسبت میدهیم از رشد میآید.
اریک ریس:
استارتاپ نهادی است انسانی که ساخته شده برای خلق محصول یا خدمتی نو در شرایط عدم قطعیت بسیار.
تفاوت بین استارتاپ و کسب و کار کوچک
تفاوت بسیاری بین استارتاپ (همچون آمازون، گوگل، Airbnb ،Uber.com و …) و کسب و کار کوچک (لباس فروشی، سوپر، شرکت مشاوره، رستوران و …) هست.
در استارتاپ شما این کارها را میکنید:
- محصولی نو می سازید
- مسالهای جدید را حل میکنید یا نیازی نو را برطرف میکنید
- به بازاری نو با مشتریان جدید وارد میشوید (واقعا نمیدانید که آیا نیازی وجود دارد یا خیر )
- پایهگذاران چشمانداز گسترش یافتن و تبدیل شدن به شرکتی در کلاس جهانی را دارند
- بسیار پرخطر، و در عین حال دارای بازگشت بسیار
- میخواهید دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنید
- استعدادهای هوشمند و درخشان را جذب میکنید (در بلند مدت بیش از ۱۰۰۰ نفر را استخدام خواهید کرد)
- درآمدتان به بیش از ۱ میلیارد تومان در سال خواهد رسید
در کسب و کار کوچک اینها را دارید:
- محصول/ خدمت مشخص
- مشتریان مشخص با بازار مشخص
- ریسک پایین
- میخواهید کسب و کار را کوچک یا درون خانواده نگه دارید
- پتانسیل رشد پایینی دارید
- چشم انداز پایهگذاران بدست آوردن آن اندازه از پول است که خانواده را بگردانند
- جذب نیروهای ارزان (خلق کردن تا ۱۰۰ شغل)
انواع استارتاپ سازمانی
استارتاپ سازمانی است موقتی که در جستجوی مدل کسب و کاری گسترشپذیر، تکرارپذیر و سود ده است.
کارآفرینی کسب و کار کوچک: کسب و کارهای کوچک که معمولا (در جوامع پیشرفته) درصد بالایی از شرکتها را در بر میگیرند و معمولا نیمی از افراد در آنجا شاغل هستند، اغلب کسب و کارهایی سرویس گرا همچون خشکشویی، پمپ بنزین، سوپرمارکت هستند که در آنها کارآفرینان موفقیت را درآمد خوب برای صاحبان و سود ده بودن تعریف میکنند، اینها به ندرت به یک صنعت یا کسب و کاری میلیاردی تبدیل میشوند.
استارتاپهای گسترشپذیر: حاصل کار کارآفرینان فناور هستند. این کارآفرینان با این باور که چشماندازشان دنیا را تغییر خواهد داد شرکتی را راه اندازی میکنند و نتیجه، شرکتی با چندین یا چند ده میلیارد فروش میشود. روزهای آغازین استارتاپ گسترش پذیر در جستجوی مدل کسب و کار تکرار پذیر و گسترش پذیر صرف میشود. گسترش، نیاز به سرمایهگذار خطر پذیر (VC) بیرون از شرکت دارد تا سوخت گسترش سریع استارتاپ را تامین کند. استارتاپهای گسترشپذیر تمایل دارند تا در مراکز فناوری گرد هم آیند مراکزی همچون سیلیکون ولی، شانگهای، نیویورک و بنگلور. اینها درصد کمی از کارآفرینان را تشکیل میدهند، ولی بازگشت سرمایه عالیشان پتانسیل جذب سرمایه خطر پذیر (و رسانهها) را دارد.
کارآفرینی کسب و کار کوچک: کسب و کارهای کوچک که معمولا (در جوامع پیشرفته) درصد بالایی از شرکتها را در بر میگیرند و معمولا نیمی از افراد در آنجا شاغل هستند، اغلب کسب و کارهایی سرویس گرا همچون خشکشویی، پمپ بنزین، سوپرمارکت هستند که در آنها کارآفرینان موفقیت را درآمد خوب برای صاحبان و سود ده بودن تعریف میکنند، اینها به ندرت به یک صنعت یا کسب و کاری میلیاردی تبدیل میشوند.
استارتاپهای گسترشپذیر: حاصل کار کارآفرینان فناور هستند. این کارآفرینان با این باور که چشماندازشان دنیا را تغییر خواهد داد شرکتی را راه اندازی میکنند و نتیجه، شرکتی با چندین یا چند ده میلیارد فروش میشود. روزهای آغازین استارتاپ گسترش پذیر در جستجوی مدل کسب و کار تکرار پذیر و گسترش پذیر صرف میشود. گسترش، نیاز به سرمایهگذار خطر پذیر (VC) بیرون از شرکت دارد تا سوخت گسترش سریع استارتاپ را تامین کند. استارتاپهای گسترشپذیر تمایل دارند تا در مراکز فناوری گرد هم آیند مراکزی همچون سیلیکون ولی، شانگهای، نیویورک و بنگلور. اینها درصد کمی از کارآفرینان را تشکیل میدهند، ولی بازگشت سرمایه عالیشان پتانسیل جذب سرمایه خطر پذیر (و رسانهها) را دارد.
استارتاپهای خریدنی: پدیده جدیدی هستند. با هزینههای بسیار پایین ساخت برنامههای وبی یا موبایلی، استارتاپها میتوانند هزینههای خود را با پول پایهگذاران، کارتهای اعتباری یا جمع آوری اندکی سرمایه خطر پذیر بپردازند، معمولا این عدد زیر ۱ میلیون دلار است. این استارتاپها (و سرمایه گذارانشان) خوشحال میشوند که بین ۵ تا ۵۰ میلیون دلار خریده شوند، این خرید معمولا توسط شرکتهای بزرگتری صورت میگیرد که همانقدر که به دنبال خود کسب و کار هستند دنبال نیروهای مستعد آن هم هستند.
کارآفرینی در شرکتهای بزرگ: شرکتهای بزرگ چرخه عمر محدودی دارند. بیشترشان با معرفی محصولات جدیدی که نمونههای دیگری از محصولات اصلی شان است رشد میکنند. (رویکردی که به نوآوری پیوسته معروف است). آنها همچنین ممکن است به نوآوری توفنده (بنیادین) روی بیاورند که تلاش میکنند محصولات جدیدی را به بازارهای جدید با مشتریان جدید معرفی کنند. جالب است که اندازه و فرهنگ شرکتهای بزرگ اجرای نوآوری توفنده را بسیار سخت میکند؛ این در واقع تلاشی برای راهاندازی یک استارتاپ گسترش پذیر درون شرکتی بزرگ است.
کارآفرینان اجتماعی: سازمانهای غیرانتفاعی نوآورانه را برای تغییر جهان میسازند. این سازمانهای کارآفرین به جای سود، دنبال راهکار هستند و در هر قاره و کشوری در دامنههای وسیعی از جمله آب، کشاورزی، سلامت، خرده وام و … فعالیتمیکنند.
منبع :http://www.businessofsoftware.ir
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر